او مشتاق چیزی بیشتر از زندگی است و آرزو دارد از واقعیت کسل کننده ای که هر روز با آن روبرو می شود فرار کند. ) است. او یک زن جوان زیبا، باهوش، با استعداد (و مهمتر از همه، بسیار متواضع. داستان آیاانا توموری یک کشیش است که در صف بعدی برای وارث زیارتگاه خانواده اش قرار دارد. در یک شب سرنوشت ساز و بارانی، صدای رعد و برق او را از خواب بیدار می کند. او ناگهان نور کور کننده ای را فرا می گیرد که در کمال تعجب او را به دنیای دیگری فرا می خواند. در آنجا، برترین خدای جهان، اشکلون، وظایف.
اطلاعات دقیق...