» تندر با نگرانی فریاد زد. بابا. «مامان. در یک روز، تندر در نزدیکی خانه در حال بازی با توپ بود که ناگهان صدای انفجار مهیبی شنیده شد، چنان قوی که پنجره های خانه خانوادگی را خراب کرد و درختان اطراف را رها کرد. او به خانه دوید، اما کسی را آنجا پیدا نکرد. او فقط نامه ای روی زمین پیدا کرد که در آن نوشته شده بود پدر و مادرش ربوده شده اند. تاندر شجاع تصمیم گرفت والدینش را نجات دهد و مقصر را پیدا کند. یک پلتفرمر پیکسل آرت را با پنج سطح مختلف کشف کنید و.
اطلاعات دقیق...