او یک کتاب را به مجموعه کتابخانه اضافه کند. در این کتابخانه بزرگ است که قهرمان داستان، فلیکس، با شیفا دروگر معامله میکند: اگر او بتواند تفاوت بین عاشقانهها در دنیای داستانی را که او در آن زندگی کرده است، و نحوه نمایش عاشقانه در واقعیت را به او نشان دهد، او اجازه میدهد. در عوض، کسانی که این کتاب ها را می خوانند، می بینند که خود نویسنده ها چه تصوری داشته اند. یک کتابخانه وجود دارد که در آن کتاب ها بدون کلام استراحت می کنند. فلیکس با یک امید جدید، این معامله را می پذیرد تا بتواند یک.
اطلاعات دقیق...